فصل شکوفهها
میلکی-چان وظیفه مراقبت از دوست پسر گوشهگیرش را در حالی که مادرش بیرون از شهر است، بر عهده میگیرد. با این حس که او تنها کسی است که واقعاً او را درک میکند، با خوشحالی این کار را قبول میکند. اما وقتی او برای ناهار پایین نمیآید، به اتاقش میرود و او را در حال خودارضایی با دیدن هِنتا*ی غافلگیر میکند. سپس کتابی درباره رابطه جنسی با زنان پیدا میکند، بنابراین داوطلب میشود تا او بتواند چیزهای واقعی را یاد بگیرد و تجربه کند - اما تا زمانی که او لباس مبدل نپوشد، کامل نمیشود!