استودیو — BOMB! CUTE! BOMB!

آریادنه به تازگی شاهدخت کشور کوچک آوون شده است. اما این کشور همین حالا هم در بحران عمیق مالی به سر می‌برد. او در تلاش برای نجات کشور اعلام می‌کند که آوون باید بر توسعه‌ی صنعت سکس تمرکز کند.

بعد از اینکه لو لوو به قصد قلعه‌ی شهر رفت و ناپدید شد، الیزا و دار و دسته‌اش به دنبالش راهی شدند. آنجا دختری به نام جارد را پیدا کردند که بسته شده و مورد تجاوز قرار گرفته بود... با وحشت متوجه شدند که شوالیه‌های آکلم، ماجراجویان زن را اسیر کرده و به عنوان بستر بذری انسانی به هیولاها تقدیم می‌کنند... و نوبت بعدی با آن‌ها بود...

در یک روز تعطیل آفتابی، او با ماشین به روستایی خاص سفر کرد و در یک حمام روباز، به طور غیرمنتظره‌ای، سه دختر بچه لولی کوچک با لباس‌های تحریک‌آمیز منتظرش بودند. سه نفر خود را معرفی کردند و خدمات آغاز شد...

در نبرد با شیطان، ازل اسیر می‌شود و به شدت مورد تجاوز قرار می‌گیرد. پس از فرار، متوجه می‌شود که شیطان نشانی روی شکمش حک کرده است؛ نشانی که هوس جنسی سیری‌ناپذیری در او ایجاد می‌کند.

ملتی موفق شده خواهر بزرگ‌ترش رو شکست بده و ذهنش رو پاک کنه. وقتی به کشورش برمی‌گرده، می‌بینه که همه جز خودش دارن به شکل دیوانه‌واری توی روابط جنسی غرق می‌شن و بعد از کمی اصرار، تصمیم می‌گیره بهشون ملحق بشه، حتی خواهرش هم.

او به دنیایی جدید کشانده می‌شود و در آنجا هنر لذت‌جویی را فرا می‌گیرد.

آیاکا، چیئکو، شینا و شیون، کارمندان جدید، در محل کار مورد آزار و اذیت جنسی قرار می‌گیرند. انگار بلیزارد نویسنده‌ی داستان این انیمه بوده!