ژانر — کیفیت بالا

ترجمه: واکانا و شوهر بسیار مسن‌ترش در یک مراسم خاکسپاری شرکت می‌کنند. آن شب، تاکاشی - مرد جوانی که برای امتحانات ورودی دانشگاه درس می‌خواند - به دیدن او می‌آید.

داستان درباره زنی است که به تازگی ازدواج کرده است. با گذشت زمان، شوهرش به تدریج علاقه خود را به همسرش از دست داد و به همین دلیل تنوع در رابطه جنسی را از طریق دیگری می‌خواست...

اقتباسی انیمه‌ای از مانگایی به همین نام اثر کوروسوگی شینساکو. رینا و دوست دخترش، دو عضو سابق دارودسته‌های دعوایی، بعد از نوشیدنی خوردن با یک صورتحساب نسبتاً سنگین مواجه می‌شوند و احساس می‌کنند سرشان کلاه رفته است. کارکنان حاضر، کنجی، دوست دخترش اریکا و تامورا، با بیان اظهارات توهین‌آمیز در مورد زنانی که تنها بیرون می‌روند، اوضاع را بدتر می‌کنند. این باعث می‌شود رینا منفجر شود و او و دوستش تصمیم می‌گیرند به آنها نشان دهند که زنان قدرتمند واقعاً چه توانایی‌هایی دارند. درس عبرتی به آنها می‌دهند و البته از این کار لذت هم می‌برند...

بر اساس بازی اروتیک ساخته شده توسط Speed.

بر اساس یک مانگای بزرگسالانه از تاروپون.

بر اساس مانگای بزرگسالان اثر تاروپون.

بر اساس بازی شهوانی Guilty eX. تانابه یوشیوکی ناپدید شد و مشخص شد که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفته است. ناگیسا، دخترخاله یوشیوکی، تصمیم گرفت برای اینکه بفهمد چه اتفاقی برای او افتاده و از مسئولین قلدری انتقام بگیرد، لباس پسرانه بپوشد.

متن ترجمه شده: بر اساس مانگای شهوانی که در آن یک خانواده یک دختر گاوی را به خانه می آورند تا شیر تولید کند و اوضاع به سمت جنبه جنسی پیش می رود.

خلاصه داستان: دوست دوران کودکی آیشون، کیریها، که دختری خوش اندام و تندخو است، ندیمه شخصی او می‌شود. آیشون پس از اینکه مخفیانه از او در لباس ندیمگی عکس می‌گیرد، در حین خودارضایی با دیدن آن عکس‌ها توسط کیریها گیر می‌افتد.

بر اساس مانگای شهوانی اثر لاپیس لازولی.

داستانی کلیشه‌ای درباره‌ی دخترانی که درگیر رابطه‌ای با یک پسر می‌شوند. شامل لباس‌های مبدل (کاسپلی)، پرستارها و مایو می‌شود.

هونوکا با خوراکی، آبمیوه و آبنبات که چیزهای مورد علاقه برادرش، هیروکازو، هستند به خانه رسید. با این حال، متوجه شد که یک مهمان ناخوانده وجود دارد - آکاساکی. او در همان کلاس هیروکازو است و به همین دلیل او را برای یک جلسه مطالعه دعوت کرده است و هونوکا او را به عنوان دوست دخترش اشتباه گرفته است. آیا هیروکازو در حالی که آکاساکی هنوز در خانه آنهاست، به طور مخفیانه با خواهرش آشتی خواهد کرد؟

بر اساس یک بازی دوجین از Orcsoft. سایکی یاسوئو یک کارمند اداری 45 ساله است. بعد از 20 سال زندگی مشترک، همسرش درخواست طلاق داد و او را ترک کرد. اکنون، افسرده، شب‌ها را به تنهایی به نوشیدن می‌گذراند، تا اینکه یک شب دختری از آکادمی سنت ماریان به او نزدیک می‌شود و به دنبال یک مشتری می‌گردد.

ترجمه: بر اساس مانگای شهوانی اثر یوزوکی ان. او همیشه بچه ساکت مدرسه بوده است. هرگز سعی نکرده جلب توجه کند، به سختی اصلا دیده می شود. پس چرا زیباترین دختر مدرسه خودش را به او می اندازد... دلیلش چه می تواند باشد؟

داستان حول محور ازدواج اجباری کابوتو با روریکو می‌چرخد، و کابوتو در این فکر است که آیا روریکو فقط از روی اجبار به دنبال اوست یا اینکه واقعاً از او خوشش می‌آید.

بر اساس بازی بزرگسالان اثر کلم چاودر.

فصل شکوفه‌ها میلکی-چان وظیفه مراقبت از دوست پسر گوشه‌گیرش را در حالی که مادرش بیرون از شهر است، بر عهده می‌گیرد. با این حس که او تنها کسی است که واقعاً او را درک می‌کند، با خوشحالی این کار را قبول می‌کند. اما وقتی او برای ناهار پایین نمی‌آید، به اتاقش می‌رود و او را در حال خودارضایی با دیدن هِنتا*ی غافلگیر می‌کند. سپس کتابی درباره رابطه جنسی با زنان پیدا می‌کند، بنابراین داوطلب می‌شود تا او بتواند چیزهای واقعی را یاد بگیرد و تجربه کند - اما تا زمانی که او لباس مبدل نپوشد، کامل نمی‌شود!

بر اساس مانگایی از ارکت ساوارو.

ترجمه: در طول یک جلسه مطالعه، مگومی احساساتش را به ساتورو اعتراف کرد. با این حال، نه تنها او به او احساس داشت، بلکه او نیز به او احساس داشت. خب... بقیه اش تاریخ است.

متن ترجمه شده: بر اساس بازی بزرگسالان ساخته شده توسط Marine. کوتارو هر روز سخت در یک ایستگاه تلویزیونی به عنوان دستیار کارگردان کار می کند. با این حال، زندگی او زمانی تغییر می کند که موافقت می کند در یک برنامه تلویزیونی جدید با آیا شرکت کند - کسی که یک مجری تلویزیونی مشهور است؛ اما او دائماً او را مسخره می کند. یک روز، کوتارو نقشه انتقام می کشد و مخفیانه اسپرم خود را به قهوه آیا اضافه می کند. او آن را می نوشد، بی خبر از همه چیز، سپس بعد از کار از او می پرسد: "چه چیزی به قهوه من اضافه کردی؟ طعم متفاوتی داشت." او خجالت زده شد اما اعتراف کرد. با کمال تعجب آیا پاسخ داد: "امروز حس خیلی خوبی داشتم. فکر نمی کردم چنین قهوه ای کمک کند...". بدین ترتیب زندگی کوتارو با یک مجری تلویزیونی زیبا آغاز می شود.