خلاصه داستان
نگهداری روزانه برای جلوگیری از انفجار تمایلات جنسیاش ضروری است. «آه… کاش میتوانستم آنچه را در صفحه نمایشم میبینم با کسی انجام دهم…» ناچار است نفسش را بیرون بدهد، در حالی که شهوتش با تصور چهره چند دختر افزایش مییابد.…
مطالعه کاملنگهداری روزانه برای جلوگیری از انفجار تمایلات جنسیاش ضروری است. «آه… کاش میتوانستم آنچه را در صفحه نمایشم میبینم با کسی انجام دهم…» ناچار است نفسش را بیرون بدهد، در حالی که شهوتش با تصور چهره چند دختر افزایش مییابد.…
مطالعه کاملبرای اطلاع از جدیدترین آدرسها و اعلانها، به کانال تلگرام بپیوندید.
نگهداری روزانه برای جلوگیری از انفجار تمایلات جنسیاش ضروری است. «آه… کاش میتوانستم آنچه را در صفحه نمایشم میبینم با کسی انجام دهم…» ناچار است نفسش را بیرون بدهد، در حالی که شهوتش با تصور چهره چند دختر افزایش مییابد.
همکلاسیاش، سهریزوا مانامی، و همکلاسی ارشدش، که به عنوان نماد جنسی راه میرود و در همان کمیته است، تَکای آیه. دوباره نفسش را بیرون میدهد. اما آن روزها تمام میشوند، وقتی که روزی از او میپرسند: «میخواهی کارهای شیطنتآمیزی با من انجام دهی؟»