خلاصه داستان
تنکاوا نوبورو از این دنیا دل کَنده بود. سرانجام به جنگلی عمیق رسید، جایی که با زنی با زیبایی وصفناپذیر روبهرو شد. اما همان لحظه هنگام خیره شدن به او، پایش لغزید و از صخره سقوط کرد و بیهوش شد.…
مطالعه کاملتنکاوا نوبورو از این دنیا دل کَنده بود. سرانجام به جنگلی عمیق رسید، جایی که با زنی با زیبایی وصفناپذیر روبهرو شد. اما همان لحظه هنگام خیره شدن به او، پایش لغزید و از صخره سقوط کرد و بیهوش شد.…
مطالعه کاملبرای اطلاع از جدیدترین آدرسها و اعلانها، به کانال تلگرام بپیوندید.
تنکاوا نوبورو از این دنیا دل کَنده بود. سرانجام به جنگلی عمیق رسید، جایی که با زنی با زیبایی وصفناپذیر روبهرو شد.
اما همان لحظه هنگام خیره شدن به او، پایش لغزید و از صخره سقوط کرد و بیهوش شد.
وقتی به هوش آمد، یکی پس از دیگری توسط زنانی با شاخ مورد حمله قرار گرفت. آنقدر از حرکات کمرشان در هم شکست و زیر فشار سینههای عظیمشان خرد شد.
این دنیا... بهشتی از سینهها بود!