خلاصه داستان
موریشیتا واتارو در خانوادهای بدون مادر بزرگ شد، اما با وجود محیط تنهایی که داشت، سخت تلاش کرد و توانست در آکادمی معتبر اوسِی ثبت نام کند. مدرسه بر اساس یک قانون قدیمی بورسیه اداره میشود که در آن نمرات…
مطالعه کاملموریشیتا واتارو در خانوادهای بدون مادر بزرگ شد، اما با وجود محیط تنهایی که داشت، سخت تلاش کرد و توانست در آکادمی معتبر اوسِی ثبت نام کند. مدرسه بر اساس یک قانون قدیمی بورسیه اداره میشود که در آن نمرات…
مطالعه کاملبرای اطلاع از جدیدترین آدرسها و اعلانها، به کانال تلگرام بپیوندید.
موریشیتا واتارو در خانوادهای بدون مادر بزرگ شد، اما با وجود محیط تنهایی که داشت، سخت تلاش کرد و توانست در آکادمی معتبر اوسِی ثبت نام کند. مدرسه بر اساس یک قانون قدیمی بورسیه اداره میشود که در آن نمرات دانشآموزان به ارزیابی معلم گره خورده است، بنابراین معلمان ناگزیر آموزش سختگیرانهای به دانشآموزان میدهند.
موریشیتا نمرات خوبی دارد، اما در کلاسی که همه دانشآموزان عالی هستند، نمراتش پایینتر از حد متوسط است. معلم کلاس او، تسوکیشیما کیوکو، به ویژه نسبت به او سختگیر بود، نه تنها در مورد نمراتش، بلکه حتی در زندگی روزمرهاش. موریشیتا بین تحصیلات دشوار و آموزش سخت، استرس زیادی داشت، اما کسی را داشت که به او کمک کند. او دستیار معلم کلاسش، شیراکاوا میوا بود، زنی مهربان و مادرانه که شرایط موریشیتا را درک میکرد و همیشه در ذهن او بود.
با این حال، او ناگهان ازدواجش را اعلام کرد و موریشیتا که دوست و تنها حامی روحی خود را از دست داد، دچار ناامیدی شد. طبیعتاً او نمیتوانست روی درسهایش تمرکز کند و در نهایت کمترین نمره را در آزمون بورسیه گرفت و مجبور شد بعد از مدرسه در کلاسهای ویژه شرکت کند.
استرس او بیشتر از همیشه بود، حالا که میوای مورد تحسینش قرار بود زن مرد دیگری شود و نمراتش هم کمترین بود. در آن لحظه، تلفن هوشمندش شروع به لرزیدن کرد. از روی کنجکاوی آن را چک کرد و برنامهای را دید که قبلاً هرگز ندیده بود: "برنامه هیپنوتیزم"...