خلاصه داستان
مائوساکی مائو در دوران راهنمایی مادرش را از دست داد. از آن زمان به بعد، با پدرش، هاجیمه، زندگی کرده است. به محض اینکه مائو وارد دانشگاه میشود، پدرش ناگهان او را با یک یادداشت تنها میگذارد که به مائو…
مطالعه کاملمائوساکی مائو در دوران راهنمایی مادرش را از دست داد. از آن زمان به بعد، با پدرش، هاجیمه، زندگی کرده است. به محض اینکه مائو وارد دانشگاه میشود، پدرش ناگهان او را با یک یادداشت تنها میگذارد که به مائو…
مطالعه کاملبرای اطلاع از جدیدترین آدرسها و اعلانها، به کانال تلگرام بپیوندید.
مائوساکی مائو در دوران راهنمایی مادرش را از دست داد. از آن زمان به بعد، با پدرش، هاجیمه، زندگی کرده است. به محض اینکه مائو وارد دانشگاه میشود، پدرش ناگهان او را با یک یادداشت تنها میگذارد که به مائو میگوید نگران نباشد. چهار سال بعد، مائو در آستانه فارغالتحصیلی از دانشگاه است، اما مرگ مادرش هنوز سنگینی میکند. احساساتی که او سرکوب میکند، خود را در قالب زنهراسی نشان میدهند.
سپس یک روز پدرش به خانه برمیگردد و با آریما شیئوری، زنی با ظاهر و شخصیت بینقص، ازدواج کرده است. شیئوری عین یک مادر بینقص است. داشتن یک مادر در زندگی برای مائو اتفاقی جدید و ناگهانی است و او سردرگم شده است. شیئوری با عشق و مهربانی خالصی که به طور طبیعی در وجودش هست، مائو را در آغوش میگیرد و مائو از طریق تعامل مداوم با او، به تدریج از نظر جنسی عاشق او میشود...