گینکو، فاحشه‌ای مرموز، با جذابیت‌هایش در محله‌ی بدنام یوشیوارا خدمت می‌کند. اما مردی هست که سال‌ها پیش از او فرار کرده... اولین انسانی که تا به حال دیده، پسری که زندگی‌اش را نجات داد. با وجود اینکه یک آیاکاشی بود، عاشق یک انسان شده بود. این داستانی است از عشقی ممنوعه.

آراتا آسائوکا با پدر پست و خودشیفته‌اش و برادر بزرگترش زندگی می‌کند. خانه‌ای با سه مرد. آراتا یک فرزند نامشروع بود. او که فقط رابطه‌ای خونی و سست با مردی داشت که او را به این دنیا آورده بود، مانند یک انسان درجه‌دو با او رفتار می‌شد. آراتا که جایی برای رفتن نداشت، سال‌ها از بی‌رحمی پدر و برادرش رنج کشید. سال‌ها، به خاطر غریبه‌ها لبخند زورکی زد و تظاهر به خوشحالی کرد... یک روز با دختری آشنا شد که به او امید داد. اسمش کوهارو هینوموتو بود. او پرتوی از آفتاب بود. بودن با کوهارو به آراتا حس خوبی می‌داد و عمیقاً عاشقش شد. او شروع کرد به باور اینکه زندگی‌اش می‌تواند بهتر شود. آراتا تصمیم گرفت که از خانه برود و با او زندگی کند. حتی بدون پول هم می‌توانستند از پسش بربیایند. هر چیزی بهتر از وضعیتی بود که الان داشت. آراتا در قلبش می‌دانست که می‌تواند یک خانواده گرم و دوست‌داشتنی با کوهارو تشکیل دهد. اگر فقط می‌توانست از آن خانه برود... قبل از اینکه خانواده‌ی پستش همه‌چیز را خراب کنند.

بر اساس مانگای بزرگسالان اثر سایو آیوما. کیتا مدت خیلی زیادیه که به عنوان دوست دوران کودکی و خدمتکار، به هیمکو خدمت می‌کنه. اما شب قبل از تولدش، هیمکو اعتراف می‌کنه که نامزد داره و نظر کیتا رو در این مورد می‌پرسه. معلوم می‌شه منظور هیمکو قولی بوده که کیتا فراموش کرده، اما کیتا راهی برای جبرانش پیدا می‌کنه. یاماتو بالاخره به نادشیکو، کسی که مدت‌ها روش کراش داشت، اعتراف می‌کنه و نادشیکو هم جواب مثبت می‌ده! اما حالا که با هم قرار می‌ذارن، یاماتو می‌ترسه که با افکار و امیال شهوانی‌ش، نادشیکو رو آلوده کنه. وقتی نادشیکو بعد از یه جلسه درس خوندن بهش پیشنهاد می‌ده شب رو پیشش بمونه، بهش اطمینان می‌ده که اونقدرها هم که به نظر می‌رسه معصوم نیست.

فرستاده شده تا چهار وارث جوان و زیبای یک ثروت را متقاعد کند که از ادعای خود نسبت به دارایی پدرشان دست بکشند، قهرمان داستان ما باید از توانایی‌های جنسی خود برای جلب رضایت آن‌ها و پیشبرد اهداف پنهانش استفاده کند.

بر اساس مانگای شهوانی اثر دومو. ساکوبوس ستوگایا ماری، یک نیمه‌خون‌آشام است که تغذیه‌اش را نه از خون، بلکه از نوشیدن منی به دست می‌آورد. در حین انجام سکس دهانی برای کسب انرژی، اتفاقات مختلفی ممکن است رخ دهد؛ به عنوان مثال، ممکن است سینه‌هایش در حین عمل بزرگ‌تر شوند.

بر اساس مانگای شهوانی اثر دومو. ساکوبوس ستوگایا ماری، یک نیمه‌خون‌آشام است که غذای خود را نه از خون، بلکه از نوشیدن منی تامین می‌کند. در حین انجام سکس دهانی برای کسب انرژی، اتفاقات مختلفی ممکن است رخ دهد؛ برای مثال، ممکن است سینه‌هایش در حین عمل بزرگ شوند.

برگرفته از مانگای بزرگسالان اثر ساوارو ارکت.

بر اساس مانگای بزرگسالانه‌ای از میدوری نو روپه.

پلاتینیوم کیس یه گروه آیدل جدیده که از سه دختر تشکیل شده: تاکانو آیاکا، کامی ماکی و اوییزومی ماینا. برادر بزرگتر آیاکا مدیر برنامه‌هاشونه. اون یه منحرف بزرگ هم هست! وقتی قبل از یه اجرای زنده بزرگ گم میشه، همه‌شون حسابی نگران میشن. وقتی پیداش میکنن، کمتر از یه ساعت به اجرا مونده... اما اون یه راه حل داره که حال همه رو خیلی بهتر کنه!

بر اساس رمان بزرگسالانه‌ای از مینامی ابینوما و اسکوئیز.

قهرمان داستان ما، ماجیمه ماساتو، یک دانش‌آموز سال دومی فوق‌العاده معمولی و فوق‌العاده هیز در آکادمی ایچی‌ساکورا است. شهرت او به عنوان یک منحرف، از خودش جلوتر است. یک روز، او یک گربه سیاه به نام شامی را نجات می‌دهد که به او یک "گوشی هوشمند عشق" جادویی هدیه می‌دهد. او از یک دانش‌آموز منحرف سطح پایین، به منحرف‌ترین دانش‌آموز در کل جهان ارتقا پیدا می‌کند! آکادمی ایچی‌ساکورا از نظر میانگین سایز سینه‌ی دختران، در بین سه مدرسه‌ی برتر کشور قرار دارد، بنابراین ماجیمه انتخاب‌های زیادی برای گزینش دارد! برخی از اپلیکیشن‌های گوشی: * نوعی از "در به هرجا"ی دورایمون، این "در به حمام زنانه" است! * با کیرت دختری را نوازش کن تا تحریک شود، این "نشانگر کیر" است! * شانس تضمینی و صد درصدی برای قِسِر در رفتن از آزار جنسی، این "اینجا را بمال" است! * می‌خواهی چیزی فراتر از دوست معمولی با دوست دوران کودکی باحالت باشی؟ از این اپلیکیشن استفاده کن! * می‌خواهی به رئیس وظیفه‌شناس کمیته‌ی انضباطی کمی آموزش جنسی بدهی؟ اپلیکیشنی برای این کار هم وجود دارد! ماجیمه می‌خواهد همه‌ی دختران آکادمی ایچی‌ساکورا را …

کازاما، جوانی هیز، خنگ، اما خوش‌قلب است که عاشق مبارزه است. ناگهان، به نمایندگی از مدرسه‌ی دختران مبارزه‌ی اصلی، موسسه‌ی سنت ورسوس، به او مسئولیت پزشک بهداشت عمومی سپرده می‌شود. موسسه‌ای که تخصصش فقط در سلاح، آمادگی جسمانی و مبارزه است و مدیریت توسعه هم جزو قوانین مدرسه است. به عبارت دیگر، او باید به بهانه‌ی قوانین مدرسه، نوعی آزار جنسی بر اساس "اندازه‌گیری بدن" انجام دهد. سنت ورسوس، موسسه‌ای که به طرز معجزه‌آسایی با حضور تعداد زیادی از دوستان دوران کودکی به کار خود ادامه می‌دهد. هدف ما این است که با اندازه‌گیری بدن، مدرسه را کنترل کنیم تا در دنیای مبارزه به اوج برسیم. اگر "مقاومتی" وجود داشته باشد، باید جامعه‌ی مبارزه و مدرسه را فتح کنیم. در حالی که صفحه‌ای از یک فوتوبوک از بت‌های سینه‌گنده را ورق می‌زند که همین الان داشت تماشا می‌کرد، در برابر غروب آفتابی که از پرده عبور می‌کرد، بالاخره با قاطعیت قسم می‌خورد که آلت تناسلی‌اش را با حرارت به کار گیرد!! اما سوال اینجاست... آیا واقعاً جواب می‌دهد؟

یک دانش‌آموز دبیرستانی به معلمش علاقه‌مند است و تصمیم می‌گیرد نامه‌ای عاشقانه برایش بنویسد. معلم، نامه را جلوی چشم همه در کلاس پاره می‌کند و او را تحقیر می‌کند. پسرک دل‌شکسته، برای درک شرایط به بهداری مدرسه می‌رود. پرستار مدرسه سعی می‌کند با دادن چند قرص به او دلداری دهد و بعد، حسابی از خجالتش درمی‌آید – مثل همیشه. معلم سر می‌رسد و اوضاع قمر در عقرب می‌شود. آیا شاهد یک سه‌نفره خواهیم بود؟ یا یک معمای قتل؟

بر اساس بازی بزرگسالانه‌ی شرکت Erectlip. کشیشی دختری را می‌رباید و می‌خواهد او دوستانش را رها کند و به فرقه‌ی مذهبی‌اش بپیوندد. وقتی دختر امتناع می‌کند، اعضای فرقه با ساک زدن نوک سینه‌هایش او را مجازات الهی می‌کنند. دوست دختر برای نجاتش وارد می‌شود، اما در عوض مورد تجاوز مقعدی قرار می‌گیرد.

حرامزاده‌ی یک اشراف‌زاده‌ی ثروتمند، از وقتی پدرش او و مادرش را ترک کرده، مصمم به انتقام است. او تصمیم می‌گیرد با نابود کردن باارزش‌ترین دارایی پدرش، یعنی دو دخترش، درسی فراموش‌نشدنی به او بدهد. او با استفاده از یک وسیله‌ی جادویی متوقف‌کننده‌ی زمان که از یک جادوگر گرفته، به مدرسه‌ی معتبر آن‌ها نفوذ می‌کند و بارها به خواهران ناتنی‌اش تجاوز می‌کند و آن‌ها را سردرگم، درمانده و التماس‌کنان رها می‌کند.

اعضای باشگاه فوتاناری (Futabu) برای گذراندن تعطیلاتی آرامش‌بخش در چشمه‌های آب گرم دره‌ی مانرا ثبت‌نام کرده‌اند. رسماً، هدف آن‌ها تحقیق درباره‌ی جشنواره‌ی برداشت محصول بومی منطقه برای یک پروژه‌ی دبیرستانی است. اما در خفا، آن‌ها آنجا هستند تا کمی خوش بگذرانند و چشمه‌ها هم خاصیت شهوت‌انگیزی دارند...

آکانه نییمورا، یه دختر معمولی، از سر کنجکاوی سر از باشگاه فوتا درمیاره و مسئولیت خدمات باشگاه رو به عهده می‌گیره. اینجوری ماجراهای روزانه‌اش با چهار فوتا‌ناری عضو باشگاه شروع می‌شه.

بر اساس مانگای بزرگسالان اثر اینو. دختر جوان دلزده‌ای به نام کاتاکورا کُن، وارد رابطه‌ای مبهم اما بسیار جنسی با معلم کلاسش شده است. او به ندرت به مدرسه می‌رود و با او زندگی می‌کند، اما هیچ‌کدام حاضر نیستند احساساتشان را برای یکدیگر توضیح دهند. با این حال، سرخوردگی فوران می‌کند – و حتی وقتی با هم قرار می‌گذارند، نمی‌توانند بدون سکس با هم ارتباط برقرار کنند!

برگرفته از اروگه‌ی (بازی شهوانی) «فوکوبیکی! مثلث» از بلو گیل. اوشیو که بالاخره با میهارو بهم رسیده، زندگی جنسی روزانه‌ی سالمی دارد. این وضعیت یک روز به پایان می‌رسد، وقتی میهارو سر راه مدرسه زمین می‌خورد و در بیمارستان بستری می‌شود. اوشیو به همراه فوتابا، خواهر میهارو، در بیمارستان کشیک می‌دهند تا اینکه میهارو بالاخره به هوش می‌آید. اما او بدون هیچ خاطره‌ای از اوشیو به هوش می‌آید! نه تنها این، بلکه دیگر آن میهاروی شاد و مثبت‌اندیشی که اوشیو می‌شناخت نیست. در عوض، این میهارو ترشرو و عبوس است. فوتابا فاش می‌کند که این، میهاروی گذشته است، قبل از اینکه اوشیو را ملاقات کند. در حالی که اوشیو نگران این بود که چه کار کند، متوجه نفس‌های سنگین، گونه‌های گلگون و شهوت در چشمان خیره‌ی فوتابا می‌شود. با وجود نگرانی‌اش برای میهارو، اراده‌اش در برابر اغوای فوتابا در هم می‌شکند.