خلاصه داستان
قهرمان داستان ما یک تاجر معمولی حدوداً سی ساله است که دوستدختر ندارد. هر روز در قطار یک دختر دبیرستانی بامزه را میبیند. اندامش خوب رشد کرده، باسن خوشفرمی دارد و هیکلش سالم است. کاش میتوانست با زنی مثل او…
مطالعه کاملقهرمان داستان ما یک تاجر معمولی حدوداً سی ساله است که دوستدختر ندارد. هر روز در قطار یک دختر دبیرستانی بامزه را میبیند. اندامش خوب رشد کرده، باسن خوشفرمی دارد و هیکلش سالم است. کاش میتوانست با زنی مثل او…
مطالعه کاملبرای اطلاع از جدیدترین آدرسها و اعلانها، به کانال تلگرام بپیوندید.
قهرمان داستان ما یک تاجر معمولی حدوداً سی ساله است که دوستدختر ندارد. هر روز در قطار یک دختر دبیرستانی بامزه را میبیند. اندامش خوب رشد کرده، باسن خوشفرمی دارد و هیکلش سالم است. کاش میتوانست با زنی مثل او ازدواج کند...
او با این هیکل و شخصیت مهربان، دست از تقلا کشیده و تسلیم آزار و اذیت یا سکس میشود. این تمام چیزی است که میشناسد.
یک روز قهرمان داستان ما او را در قطار مورد آزار قرار میدهد. وقتی دختر مقاومت نمیکند، او را برای سکس به هتلی میبرد. این اولین بار است که او یک رابطهی جنسی عادی را تجربه میکند. آنجاست که میفهمد سکس چقدر میتواند خوب باشد و مرد هم با کون تنگ و سینههای پُر، شخصیت خانوادهدوست و مهربان و البته جنبهی هرزهاش آشنا میشود.
آنها عاشق هم میشوند و ماجراهای جنسیشان بالا میگیرد.